به گزارش پايگاه اطلاع رساني دکتر پزشکيان به نقل از انصافنيوز، در اين جلسه که حدود 50 نفر شرکت داشتند، در ابتدا تعدادي از فعالين شهري با گرايش اصلاح طلبي صحبتهاي خود را ارائه کردند و از مسعود پزشکيان رسما دعوت کردند که در انتخابات رياستجمهوري سال آينده حضور پيدا کند. در انتهاي جلسه مسعود پزشکيان به ايراد سخنراني پرداخت.
پزشکيان گفت: «يک) حرف درست را بايد بزني و دو) حرف درست را بايد درست اجرا کني. اگر ما بخواهيم اينگونه عمل کنيم، آنوقت بايد بگرديم آدمهاي درست را براي کارهاي درست پيدا کنيم. يک) کار درست را بتوانيم درست دربياوريم و دو) کار درست را بتوانيم درست اجرا کنيم.»
وي در بين صحبتهاي خود به نامهي امام علي (ع) به مالک اشتر اشاره کرد و گفت: «چرا ما حکومت اسلامي را اجرا نميکنيم؟ چرا دستور حضرت علي (َع) به مالک اشتر را در اين مملکت اجرايي نميکنيم؟ ساختار حکومتي که در اسلام بوده است، ساختار و دستور حکومتي است که حضرت علي (ع) به مالک اشتر داده است؛ بياييد آن را اجرا کنيم. بنده معتقدم اگر اجرا کنيم بسياري از مشکلاتي که الان شما از آنها گلايه داريد حل خواهد شد».
گزارش اختصاصي انصاف نيوز از سخنراني مسعود پزشکيان در اين نشست همانديشي فعالان سياسي-اجتماعي را در ادامه بخوانيد:
«از تعريفهايي که ميکنيد بر خود ميلرزم»
پزشکيان در ابتداي صحبتهاي خود گفت: «راستش را بخواهيد از تعريفهايي که ميکنيد بر خود ميلرزم. براي اينکه بعدا آدم فکر ميکند کسي است. بهتر است که اينگونه آدمها را بزرگ نکنيد و بيخود آدمهايي را درست نکنيد که بعدا خودتان بمانيد که چگونه آنها را پايين بياوريد. اين «ماييم» که ميتوانيم براي اين مملکت کاري بکنيم، نه يک فرد. کار را «ما» ميکنيم. خداوند در سورهي حمد ميفرمايد «اياک نعبد و اياک نستعين»؛ «ما» داريم تو را عبادت ميکنيم، «ما» داريم از تو کمک ميخواهيم. بحثي در مديريت هست به اسم triangular moves mountains؛ مثلثي که ميتواند کوهها را جابهجا کند. Knowledge، Commitment، Participation؛ علم، مشارکت، باور و ايمان. اگر باور کنيم و دست به دست هم بدهيم و اگر عالمانه حرکت کنيم، همهي اين ابربحرانهايي که وجود دارد را خواهيم توانست از جلوي راهمان برداريم».
«آنقدر بايد اين «نميدانم» را بگوييم تا بفهميم»
وي ادامه داد: «ولي بايد عالمانه حرکت کنيم. بايد بپذيريم که اين من نيستم که ميدانم اين ماييم که ميتوانيم و ميدانيم. اگر اين را باور کرديم خواهيم توانست به جايي برسيم. بارها خيليها به من ميگويند که «نگو نميدانم». ولي آنقدر بايد اين «نميدانم» را بگوييم تا بفهميم. در حديثي آمده است که «براي جهالت يک انسان، همين مقدار کافي است که کوپنش را نداند؛ نداند چقدر ميداند و نداند چقدر نميداند». اگر ندانم ميتوانم راهي پيدا کنم؛ اگر بدانم که نميدانم. ولي اگر ادعا کنم که ميدانم کار خراب ميشود؛ «آنکس که نداند و نداند که نداند، در جهل مرکب ابدالدهر بماند». اگر اينطور باشد، راهي براي امورات پيدا نميکنيد.
«انکار نکنيد و جز حق چيزي نگوييد»
دو آيه در قرآن است که از امام صادق (ع) روي اين آيهها حديثي آوردهاند. ايشان ميفرمايند که اگر مسلمانان به اين دو عمل ميکردند، خوشبختي، عزت و سلامت را ميديدند. اولين آن اين است که ميگويد تکذيب کردند که ظلم را نميدانستند. هميشه هم همينجوري دارند تکذيب ميکنند. اکثر آنهايي که حرفهايي را در جامعه رد ميکنند، بهخاطر جهالت است نه به خاطر آگاهي. آيهي بعدي اين است که ميگويد آنهايي که اصلاحگرند را ضايع ميکنند. دو تا حرف است يک) چيزي که نميداني را بگويي نميدانم، انکار نکني و دو) جز حق و جز راست چيزي نگويي. آيا ما اينگونه عمل ميکنيم؟
در مديريت دو تا بحث هست که ميگويد doing right things و doing right things right؛ يک) حرف درست را بايد بزني و دو) حرف درست را بايد درست اجرا کني. اگر ما بخواهيم اينگونه عمل کنيم، آنوقت بايد بگرديم آدمهاي درست را براي کارهاي درست پيدا کنيم. يک) کار درست را بتوانيم درست دربياوريم و دو) کار درست را بتوانيم درست اجرا کنيم.
«من کوپني بالا نيامدهام»
بارها اين را گفتهام که من کوپني بالا نيامدهام، هميشه در کلاس بالاخره جزو چند نفر اول بوديم. در بورد کشور که ديگر کلاس هم نيست، نفر دوم کتبي ايران شدم. آدم بيسوادي نيستم. اقلا بعد از ?? سال در دانشگاه در يک گوشهاي از قلب، در يک قسمتي از آن، دارم حرف ميزنم. در قسمتهاي ديگر آن اگر مشکلي پيش بيايد، ميگويم برويد به فلاني مراجعه کنيد و از او بپرسيد. علم تخصص است. الان کار خيلي پيچيدهتر از اين است که بنده بگويم همه چيز را ميفهمم و براي همه چيز نسخه بدهم. معلوم است که گند ميزنم. معلوم است که اگر من بخواهم همهي حرفها را بزنم خراب ميکنم.
«ماييم که بايد با هم حرف بزنيم»
«ماييم» که بايد با هم حرف بزنيم. ماييم که بايد برويم اگر در جايي تخصص نداريم، آن آدم کارشناس و توانمند را پيدا کنيم و از آنها بخواهيم که مشکل ما را حل کنند و نسخهي ما را بنويسند. قلب چيزي نيست؛ ??? گرم گوشت است! ? تا در دارد، ?تا ورودي و ? تا خروجي. همين قلبِ به اين کوچکي بالاي ??-?? تا فوق تخصص دارد. تازه خيلي از قسمتهاي آن را هم نميفهميم. خيلي جاها درمورد همين ??? گرم، آدم نميفهمد چه اتفاقي افتاد. اقتصاد ??? تا ساباسپشياليته دارد. حالا يکي خيال ميکند چون اقتصاد خوانده است، علامهي دهر شده است و بر همه جيز نسخه مينويسد!».
پزشکيان دربارهي گفتهي يکي از حاضران که ابربحرانها را برشمرده بود، گفت: «در نتيجه تصور من اين است که اگر ما دست به دست هم بدهيم. اگر باور و ايمان خودمان را همانطور که اول انقلاب داشتيم، داشته باشيم و اگر بر علم و آگاهي و عالمان و آگاهان احترام بگذاريم و از آنها بخواهيم که برايمان نسخه بنويسند، خواهيم توانست همهي اين ابرچالشها را برطرف کنيم.
«خيلي آدمها را بزرگ نکنيد»
در نتيجه خواست من از شما عزيزان اين است که خيلي آدمها را بزرگ نکنيد؛ بهخصوص امثال ما را که حالا تصور کنيم کسي هستيم. من در قسمت خودم، در يک گوشهاي بالاخره يک کاري را بلدم. شما در قسمت خودتان و هر کسي در قسمت خودش کاري را بلد است. اگر به آدمها بر اساس شاخص و بر اساس ميزان، احترام بگذاريم و هر کس را در جاي خودش ببينيم، آنوقت همهي ما دست به دست هم ميدهيم و آن کاري را ميکنيم که بايد بکنيم و خواهيم توانست که بکنيم؛ چه به اسم پيروز شويم، چه در ظاهر پيروز نشويم. من الان در شهر و استان خودم بهعنوان يک پزشک ميتوانم آدم موثري باشم. اگر راست بگويم، هيچکس نميتواند جلوي من را بگيرد. ميتوانم علمم، مهارتم و توانم را در اختيار کساني که درد دارند بگذارم؛ بي هيچ منتي و بي هيچ توقعي. اگر مردم ببينند که من بدون توقع دارم به آنها خدمت ميکنم هر چقدر هم ديگران حرف بزنند، مردم از آنها نخواهند پذيرفت».
«بايد براساس شواهد تصميم گرفت»
نائب رئيس سابق مجلس ادامه داد: «اين ماييم که بايد خودمان را صادقانه در جامعه نشان دهيم و ثابت کنيم. يک) حرف درست زدن، دو) حرف درست را درست اجرا کردن اصل قضيه است. در بحثهاي پزشکي evidence based medicine داريم که ميگوييم براساس evidence بايد تصميم گرفت. اينکه من فوق تخصصم چرتوپرت است! اينکه شواهد چه ميگويد درست است. اگر شواهد را بپذيريم و اگر جز حق چيز ديگري را نپذيريم، همهي مشکلات مملکتمان را حل خواهيم کرد.
اين را هم از حضرت علي (ع) بگويم و تمام کنم. چون اگر بخواهم حرف بزنم، حرف، حرف ميآورد. و بعد خيلي بحثها هست که اگر قرار شد «ما» بياييم در اين صحنه آنوقت از بين ما هر کسي بخواهد جلو بيايد و بخواهد کاري بکند، ما هستيم. ولي آن شخص بايد بپذيرد که ميتوانيم آگاهانه و عادلانه با همديگر به سمت آن قبلهي واحد، هدف واحد و باور واحد برويم.
«به وصيتنامهي حضرت علي (ع) عمل کنيم»
حضرت علي (ع) وصيت کردند و اين وصيت يک ورق کاغذ است. وصيت چيزي است که آدم ميخواهد در آن، عصارهي زندگياش را در کلمات بچلاند و بگويد؛ وصيت به اين معني است ديگر. آدم وقتي از دنيا ميرود ميخواهد به عزيزانش چهار تا پيام برساند. حالا شما تصور کنيد آن کسي که ميخواهد پيام برساند علي (ع) است. کسي که ما ميگوييم انساني است از آن انسانهايي که نبوده و هست و در تاريخ خودش را بروز و ظهور داده است. تمام حرفهايي که در وصيتنامهاش مينويسد را بايد با طلا نوشت. ولي همهي آن را هم نميگويم بخوانيد بلکه اگر ما بهعنوان وصيت به چهار تا از عبارتهاي آن عمل ميکرديم و اگر عمل کنيم وضعيتمان اينگونه نميشود.
شريعتي دو تا حرف داشت: «خواستن» و «نداشتن»
علي (ع) ميگويد «توصيه ميکنم شما را به تقوا». البته من خيلي وقتها وقتي از بزرگان ميپرسم تقوا يعني چي، هميشه ميگويند «پرهيزکاري». ولي به نظر من تقوا يک ابزار مديريتي است. علي (ع) ميگويد «دنبال دنيا راه نيفتيد حتي اگر دنيا دنبالتان راه بيفتد». همچنين ميگويد «آنچه از دنيا از دستتان رفت، برايش تاسف نخوريد».دکتر شريعتي دو تا حرف داشت، ميگفت «خواستن» و «نداشتن». هر کسي به اين دو تا مسلح شود، ميتواند حرکتي کند.
چرا آدم اسير ميشود؟ چرا حق نميگويد؟ چرا ميترسد؟ براي اينکه ميترسد يک موقع پُستش را از او بگيرند، جايگاهش را از دستش بگيرند، بيرونش کنند، پولش را ندهند. آدم متقي که فقير نيست، آدم متقي که ذليل نيست. آدم متقي که ناتوان نيست. ميگويد متقي باش؛ اما دنبال دنيا راه نيفت که دنيا دنبالت راه بيفتد. از اين دنيا چيزي از دست دادي برايش تاسف نخور. کسي بتواند اين دو تا خصلت را در وجود خودش بهوجود بياورد، آن وقت ميتواند حق را بگويد و بهخاطر آن هدف، ارزشها و باورها عمل بکند و با ظالم دشمني کند و دست مظلوم را بگيرد. ما اگر با اين نگاه و با اين باور وارد شويم، خواهيم توانست بسياري از مشکلات کشورمان را حل کنيم.
«چرا ما حکومت اسلامي را اجرا نميکنيم؟»
آخرين پيشنهادم که من بارها به بزرگان گفتم الان هم خدمت شما ميگويم مطالبهاي است که بايد باشد. من در اين مورد با روجانيت معظم و با عزيزان مختلف هم در مجلسهاي مختلف صحبت کردم که چرا ما حکومت اسلامي را اجرا نميکنيم؟ چرا دستور حضرت علي (َع) به مالک اشتر را در اين مملکت اجرايي نميکنيم؟ ساختار حکومتي که در اسلام بوده است، ساختار و دستور حکومتي است که حضرت علي (ع) به مالک اشتر داده است؛ غير از اين است؟ بياييد آن را اجرا کنيم. بنده معتقدم اگر اجرا کنيم بسياري از مشکلاتي که الان شما از آنها گلايه داريد حل خواهد شد.
«هيچکس پاسخگو نيست»
نامهي امام به مالک اشتر بسيار مهم است. مالک اشتر استاندار است؛ قاضيالقضات تعيين ميکند، فرماندهي لشگر تعيين ميکند، ماليات ميگيرد، چهارچوب ميگذارد و آدم استخدام ميکند. يعني «اختيار» دارد. الان در ساختار کشور ما نه استاندار، نه فرماندار نه امام جمعه هيچکس اختيار تام ندارد. هر کس يک قسمتي از قدرت دستش است و هيچکس پاسخگو نيست. بعد ميگويند چرا سوال ميکني؟ چرا مطالبهگري؟ براي اينکه هر کسي يک قسمتي از کار دستش است. حل نميشود چون يک) عملکردِ روشن دستمان نيست؛ اينکه چه بايد بکنيم و دو) اختيار اين عملکرد، دست ?? نفر آدم است. در نتيچه اجرا نميشود و قابل اجرا نيست. ما بايد دست به دست هم بدهيم. اگر راه اعتقادي را ميخواهيم برويم براساس آن چهارچوبهايي که باور ما و اعتقاد ما و سنت ما گفته حرکت بکنيم.
«اگر سيستم وجود داشته باشد، کسي نميتواند ميلياردي پول جابهجا کند»
بحثهاي مفصلي هست براي اينکه بتوانيم جلوي رانت، دزدي، قاچاق و زمينخواري را بگيريم. همهي آنها براساس آن شواهد و evidence ها قابل حل است. اگر قرار شد کسي از بين ما بالا بيايد، آنوقت ميشود نشست و با همديگر برنامه را درآورد و در آن برنامه گفت که چگونه ميشود جلوي دزدي را گرفت. چگونه ميشود کاري کرد که من حتي اگر دزد ماهري هم باشم نتوانم در اين مملکت يک ميليون تومان پول را به اين راحتي جابهجا کنم، نه اينکه ??? ميليون، نه اينکه ??? ميليارد، نه اينکه ?? هزار ميليارد پول در اين مملکت گم شود و اين آقايان خبردار نشوند! بعد بگويند ما گرفتيم! خوابت برده بود که حالا اينها خوردند و بردند؟! کجا بودي؟! اگر سيستم وجود داشته باشد، حتي ?? تومان هم از خارج به حساب من بيايد، ميفهمند. الان دنيا دنيايي نيست که بشود به اين راحتي در آن پول جابهجا کرد.
«چرا ما از FATF ميترسيم؟»
چرا ما از FATF ميترسيم؟ من بارها به اين عزيزان گفتم، آقا شما بياييد FATF را در جمهوري اسلامي پياده کنيد. آمريکا و اروپا غلط کردند؟ هر چي غلط کردند از خودشان بوده است. براي اينکه اگر FATF در اين مملکت پياده شود، پول به اين سادگي نميتواند جابهجا شود. هيچ پولي نميتواند بيحسابکتاب به حساب من، بچهي من، عمهي من، خالهي من و دايي من برود. بايد ورود و خروجش معلوم باشد. اگر FATF پياده شود، هيچکسي را نميتوانند به جرم اينکه تو خوردي و بردي يک ماه، دو ماه، چهار ماه، پنج ماه و … نگه دارند، بعد بگويند خب ببخشيد اشتباه شد! چون وقتي معلوم است چقدر پول آمده و از کجا آمده است، ديگر لازم نيست کسي را در زندان نگه داريد، سينجين کنيد آبروي طرف را ببريد، بعد بگوييد خب اشتباه کرديم! شک کرده بوديم! مگر با شک ميشود آدم گرفت؟! اينها بحثهايي است که به نظر من اگر بخواهيم در مديريت بنويسيم، قابل اجرا است.
«مشکل نبود آدمهايي است که ميدانند»
براي همه چيز راه حل وجود دارد. براي همهي مشکلات در دنيا نهتنها يک راهحل بلکه صدها راهحل وجود دارد. مشکل در کشورهاي در حال توسعه، توسعهنيافته و توسعهيافته، نبود راهحل نيست، بلکه نبود آدمهايي است که بدانند يا بتوانند يا بخواهند که اين کار را بکنند. يعني مشکل نبود اينها است وگرنه تا دلت بخواهد ميشود راهحل درآورد و از تجربههاي مختلف در جاهاي مختلف استفاده کرد. بايد ديد که کدام تجربه براي اين بيماري و فاجعهاي که با آن مواجهيم قابل حل است. ما بايد آن را درست کنيم. انشاءالله که ما در خدمت شماييم و دست به دست هم بدهيم و اجازه ندهيم آن چيزي که الان دارند شعار ميدهند، اتفاق بيفتد و دشمن به اهدافش برسد. دشمن دلش ميخواهد شور و شوق انتخابات را در اين مملکت به هم بزند و حضور مردم را کاهش دهد. دشمن ميخواهد يواشيواش خون شهداي ما را ناديده بگيرد، بايد جلوي اين بايستيم. بايد بميريم اما کاري بکنيم که انشاءالله تير آنها به سنگ بخورد».
«من گول نميخورم!»
پزشکيان در پايان صحبتهايش گفت: «ما هم در خدمت شماييم و خيلي لطف کرديد که به ما اينگونه اعتماد کرديد. خيلي از تعريفهايي که کرديد ما نيستيم، خودتان هستيد. به هر حال اين شما و ماييم که با هم ميتوانيم کاري بکنيم. من گول نميخورم! من ميفهمم که کجا را ميفهمم و کجا را نميفهمم. در نتيجه شما هرچقدر هم بگوييد، من از آن حدِ خودم بالاتر نميروم. من يکي مثل شما هستم و در قسمت خودم يک کاري بلدم، شما هم در قسمت خودتان. بايد دست به دست هم بدهيم و اين کشور را درست کنيم».